اخیرا بیشتر با
خدمتتون هستیم
شمارش می کنم فریاد ها را
فرا می خوانم امشب بادها را
برای رعد هم برنامه دارم
که رسواتر کند بیداد ها را
برای آب و آتش خون و شمشیر
فراخوان می دهم فرهاد ها را
که شیرینی در این عالم نمانده
بریدند از ستم شمشاد ها را
غروب شهر غزه غرق خون شد
سحر کو تا کشم جلاد ها را
خجالت چیزی خوبی هست اما
فدا شد نسل ما افسادها را
ارارتور آریائی پارت سامی
جدا کردند اینجا یادها را
برای کافشین دنیای تلخی است
تمسخر می کنند آزادها را
سلام...
شعر قشنگی بود.. از مصرع آخرش خیلی خوشم اومد.. تمسخر می کنند آزاد ها را..
به روزم.. خوشحال میشم بهم سری بزنی...
خون مردم غزه یک بهای سنگینیست که بشریت باید بپردازه تا به اتحاد برسه.... کاش سریعتر بیدار بشیم
داداش سلام
منو یادت میاد؟
چه خبر ؟
هنوز داری شعر می گی ؟
از خودت چه خبر ؟ سربازی رفتی ؟
بیا سر بزن
سلام داداش
آره فکر کنم چند روزی با هم یه وبگاهو نوشتیم و آخرش هم که مثل این یکی بعله
آقا ارادتمندیم هر جا که باشی
سال جدیدت هم مبارک