-
کجای غفلت آباد منی تو
چهارشنبه 14 مردادماه سال 1388 22:23
قرن پانزده وارد ربع دوم خود شده است و هر روز که می گذرد با حوادث خود دهان خلایق را بازتر می کند پر حادثه ترین قرن تاریخ بشریت به نحوی پیش می تازد که گویا تا کنون جز سالهائی معدود چیزی جز رکود در تاریخ ثبت نشده قرن ۱۵ با تمام تلخی ها و شیرینی هایش نماینده هزاران سال حاکمیت ضحاکان ماردوش و قیام کاوه ها است در قرن ۱۵...
-
شعری ترکی به مناسبت مبعث حضرت رسول
دوشنبه 22 تیرماه سال 1388 09:26
تضمینی معنوی از قسمتی ازغزل حافظ با مطلع ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد بیر اولدوزی پارلاندی گون تک آسمان دا او اولدوزون یوخدی تایی هچ کهکشاندا او واقعا حیّ و حیاتی پارلاق اولدوز او اولدوز اولدی گونلرین شاهی جهاندا مبعوث اولادا اوندا شیطان اولدی مایوس شیطـــآن مایوس اولدی او مبعوث اولاندا اونـنـان دمک شرمنده ایلر آدمی...
-
شمارش می کنم فریاد ها را
پنجشنبه 24 بهمنماه سال 1387 13:31
اخیرا بیشتر با dad.dxd.ir خدمتتون هستیم شمارش می کنم فریاد ها را فرا می خوانم امشب بادها را برای رعد هم برنامه دارم که رسواتر کند بیداد ها را برای آب و آتش خون و شمشیر فراخوان می دهم فرهاد ها را که شیرینی در این عالم نمانده بریدند از ستم شمشاد ها را غروب شهر غزه غرق خون شد سحر کو تا کشم جلاد ها را خجالت چیزی خوبی هست...
-
ترور عمومی مردم غزه
یکشنبه 8 دیماه سال 1387 22:09
-
تو عمق خاطرات آبی ای اشک
جمعه 3 آبانماه سال 1387 15:52
تو عمق خاطرات آبی ای اشک تو اوج لحظه های نابی ای اشک تو را بیگانه غم می داند اما تو اوج شادی مهتابی ای اشک اگر چه درد و بدبختی زیاد است ولی در چهره ها نایابی ای اشک تو را شب زنده داران می شناسند ولی دور از همیشه خوابی ای اشک تو با این کوچکی یک چشمه، موجی نه مثل برکه و مردابی ای اشک تو از هر لحظه ای روشن تری پس برای...
-
نمی دانم چه حالی دارم ای دوست!
جمعه 12 مهرماه سال 1387 11:55
سلام به تو که با جاده هایت می آیی سلام به تو که با راه های روشنت به دنبال رهگذران خسته می گردی سلام برتو که با دستهای پینه بسته دلمان قنوت یشمی ات را پیش گرفته ای ای تو آغازی برای انتهای خستگی ای تمام آفتاب ای تو هم آهنگ آب هم کمال آفتاب نمی دانم چه حالی دارم ای دوست شده غم گوئیا آوارم ای دوست اگر می خندم از زور...
-
بل هم احیا (اللهم الرزقنا الشهادة والسعادة فی سبیلک)
پنجشنبه 28 شهریورماه سال 1387 16:57
شب احیا شب قدر و شب زنده شدن شب سرگردانی شب پیدا شدن و حیرانی شب دریا و شب صاحب عصر شب پاینده شدن شب گل درمانی شب شیدا شدن و مهمانی
-
رسید مژده که فصل شکوفه جان شد
سهشنبه 12 شهریورماه سال 1387 22:14
رسید مژده که فصل شکوفه جان شد و آسمان و زمین آفتاب باران شد رها شویم از این بندهای شیطانی که بسته هر رمضان دست و پای شیطان شد زمین ز دره غمهای روزمره رهید زمان زمان عروج سریع انسان شد ز لطف یار تو کولاک می کنی این بار چه دیده ای تو خدا را ز بس که طوفان شد بهاره جان و جهان ،نو بهار سبز زمان زمان عزت انسان بهار قرآن شد...
-
حال فرشتگان خدا را به هم زدند(درددل با شهدا)
یکشنبه 2 تیرماه سال 1387 20:37
کی این عذاب ثانیه ها را رقم زدند حال فرشتگان خدا را به هم زدند ما را کنار یاد شقایق رها کنید بی ادعا چو سنگ به کاخ ستم زدند انانکه در مقابل طوفان نفس خویش در التهاب نحس دقایق قدم زدند ما مردمان عافیت و ننگ نیستیم از ابتدا در این ترانه تماما قلم زدند حرف از صعود کفر در آنان نبود و نیست بر قله بلند سعادت علم زدند گاهی...
-
سلام
شنبه 18 خردادماه سال 1387 19:33
راه سبز لاله های سرخ را به یاد دار مرغ عاشق سپید را که آسمان برای او تپید را به یاد دار سبز باش و سرخ چون سپید چون امید ادامه مطلب شعریست در مدح بی بی از یک ناشناس(وقتی شما شدی نخ تسبیح قطره ها!) شعری از یک (ناشناس) گفتند وزن و قافیه تعطیل میشود قحطی استعاره و تمثیل میشود قوت گرفت شایعه ، میگفت بعد از این هر صورتی به...
-
قسمتی ازلینکهای وبلاگ QARNE15.BLOGFA که مسدود شد
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 23:59
دانلود تمامی کتابهای استاد مطهری / صهیونیسم و بهائیت / خلیج وحدت (جدید) / آشنایی با بهائیت / یا ابا صالح المهدی ادرکنی (سلام الله علیک) / جوانان و مبارزه با خود ارضایی / مشکلات و درمان خود ارضایی / مــــــــــــاه و مــــــــــــــــــهـــــر / */بیائید بهائی شویم!(در نقد بهائیت)/* «فیلترشد»/ قلمرو ممنوعه (بهائیت...
-
بازیچه زبان شد ،عرفان و دانش و دین!
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 20:21
بازیچه زبان شد ،عرفان و دانش و دین اسرار عارفان شد آواز های نسرین رازی که بود پنهان در نزد عشق بازان با طبل و ساز می گفت استاد طبل سازان علم بدون تهذیب ام المصائب ماست از زاهدان ناپاک هر گوشه جنگ و دعواست وقتی طبیب می گفت سیگار مرگ خاموش می رفت و دود می کرد در کنج لانه ی موش می گفت شیخ جنت در نزد ما حقیر است یک روز...
-
یادت تمام قافیه ها را به باد داد
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 20:18
یادت تمام قافیه ها را به باد داد دار وندار قافیه آرا به باد داد زیبایی نسیم دل انگیز کوی دوست باران نزد ولی دل ما را به باد داد با قاصدی که مژده وصلش به ما رساند خود کیمیای خاک شفا را به باد داد آن نازنین که صد پر از اعجاز غنچه داشت با دست خود کتاب دعا را به باد داد عالم نصیب باد شد آنشب که یار ما موی سیاه مشک فزا را...
-
تو خسته ای گم گشته او پرکنده ام من!
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 20:17
تردید دارم مرده ام یا زنده ام من / / گویا که دورم خسته ام بازنده ام من سوهان روح من شده دنیا پرستی / / دور از تبسم بی خیال خنده ام من عمری تلف شد در خیال خودنمایی / / از خود همیشه دائما شرمنده ام من در سی نمای چهره مرداب مردیم/ / تو خسته ای گم گشته او پر کنده ام من در جام چشمانم بریز ای جان چشمم / / نوشیدنت را طالبم...
-
دل به دریا زده دریا امشب
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 20:16
دل به دریا زده دریا امشب موج خیز است خدایا امشب دل تماما به تماشا داده در تماشا شده پایا امشب و سحر سرزده خواهد آمد این چنین است قضایا امشب حرفهای زدنی بسیار است مانده ام گرچه در این ی امشب گر بیاید همه را خواهد گفت یا کمی بعد سحر یا امشب آیه یوسف و چاه و سر ماه باز هم میشود آیا امشب کافشین باز دعا کن که شود باز شر از...
-
تشکراز همکاری دوستان صهیونیسم جهانخوار
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 20:13
در واکنش به کشتار مردم بی دفاع غزه سلام برادران مهمان نواز و عرب توجه فرمائید (الامراء الاعزا العربی فی کل موطن و موقف علی التخصیص الامیر عبدالله بن سعود و امیر الافضل مبارک هذه هدیتنا الرخیصه نقدم) برادران هخامنشی و وطن پرست آریایی اصیل عزیز توجه فرمائید (ادم دهیونام وزرگ خشایشیه هیدیکیه) عزیزان پان ترکیست و درگیر در...
-
باران سروده های تو را خیس میکند
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 20:10
باران سروده های تو را خیس میکند برف از بلور شعر تو تندیس میکند شیطان نشسته در سر راه نوشته ها این نغمه را ترانه ابلیس میکند پروردگار مهر و محبت هنوز هم شعر تو را رها ز لک و پیس میکند غیبت نمیکنم شب تار فرشته ها بر سر همیشه چسب و کلاگیس می کند چشم انتظار لحظه موعود میتوان دید آنچه را که آن گل نارسیس میکند تا کاف شین...
-
با من و زادگاهم آشنا شوید
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 20:09
بنده؟! من کاف شین یا کریم شاهزاده رحیمی تیمورلویی هستم اما شما به دلایلی می تونید منو (وحید رحیمی ) صدا بزنید یکی این که اولش اسمم وحید بود بعدها به خاطر خواسته پدر پدرم شد کریم به همین سادگی شاهزاده اش هم بهم نمی آد نه ارث سلطنت دارم نه شجره نامه سیادت متولد 13/5/1359 یا همون 23/7/1400 ء تیمورلو از روستاهای آذرشهر و...
-
غزل خداحافظی - یا خداحافظی با غزل!؟
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 20:06
ممکنه وقتی این کلمه ها رو میخونید (نمی دونم 10سال دیگه یا دو روز دیگه ) دیگه انگشتهای من قدرت چیدن حرفهای درخت یک غزل دیگه رو نداشته باشه به همین سادگی تموم میشه چطور بودم ؟ اگه یه کم واقع بین باشیم این آخرین غزلیه که همه ما باید بخونیم من تو دنیا غزلو خیلی دوست دارم ولی باید ازش جدا بشم و چه عاشقانه گذشتی غزل خداحافظ...
-
خانه متروک - سرزمین آفتاب ها (مرتضی نوربخش)
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 20:05
ـ اشعاری از مرتضی نوربخش ـ باز هم خاطره آن شب بارانی را آن شب گمشده در باد زمستانی را زنده کردی در من تا که بگویم با تو شرح دلتنگی ام این قصه طولانی را چون به آئین تو پیوستم از روز نخست عشق فرمود به من این خطر جانی را من چنان خانه متروکی در ساحل رود سالها منتظرم لحظه ویرانی را ماه و خورشید شب و روز به دنبال تو اند تا...
-
بیا به کلبه غزل روانه شو ترانه شو
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 19:51
بیا به کلبه غزل روانه شو ترانه شو برای دیدن خدا همیشه عاشقانه شو اگر چه عشق دفن شد برای روزمره گی بیا و در بیاورش مخالف زمانه شو نشان نمیدهد صنم ،دگر طریق عشق را ز گیسوی کمان او رها سوی نشانه شو همیشه آسمان پر از ستاره های بی ریاست برای بی ریا شدن رها ز دام و دانه شو چقدر کاف شین به تو بگویم این کلام را به خود بیا و...
-
گرچه سروده ها همه اش عاشقانه نیست
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 19:48
گرچه سرود ها همه اش عاشقانه نیست له له زدن ز سینه سوزان بهانه نیست عاشق به غیر چهره معشوق ننگرد چشمی اسیر لیلی و چشمی به لانه نیست در آستان او همه از خون وضو کنند از چشم و دل چکیدن خونها فسانه نیست از پچ پچ ستاره به گوش کرات سرد جانی که گرم شد دگرش سرد خانه نیست اینجا دگر ندهندش زکوچه راه هر چشم رهگذر که غمش عاشقانه...
-
برای غزه
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 19:45
این غزل را در پست نظرات وبلاگ من ایرانیم افتخارم شهادت سرودم و اینم آخرین سروده کاف شین نوشته بودی عاشقی و عاشقی و مبتلا و عکس ابرویت رسید به دست من به دست ما نوشته بودی از دلت که گلستان آرزوست نوشته بودی از لبت که سرخ لاله ای نکوست نوشته بودی از بهار و برف سرد روزگار اگر تو چشم داشتی چه لاله ها سیاه شد اگر تو عاشقی...
-
برای امام زین العابدین
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 19:44
ای تکسوار لحظه های عاشقانه ای زینت آئینه های بی بهانه در جان پاکت کربلایی زهر خورده تشنه ترین جانباز طوف هفتگانه بیت الحرام حرمتت در عرش برپاست ای آبروی مسجد و محراب و خانه تنها تورا بیمارها بیمار خواندند فریاد از ظلم نهانی زمانه حک کرده بر کتفت جوال نان و خرما بیمار را ره نیست بر رزم شبانه ما را به اسرار صحیفه ره...
-
محکوم شدیم ما فقط شر کردیم
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 19:43
حرفی که برای گفتن ازبر کردیم پر با زدنش تمام دفتر کردیم باید به ترازوی خدا دقت کرد آزادی فکر بوده یا برگردیم گاهی به خیال عالم دهر شدیم گه با نفس فرشتگان سر کردیم اصلاح طلب کمی قدیمی شده بود در 7 و چهار گاو نوبر کردیم آن آیه عجیب حرف ما را میزد مصلح نشدیم و کار کافر کردیم ما منتظریم که حکومت بکنیم با ناله خود گوش فلک...
-
درباره رموز دلم حرف می زنی
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 19:41
درباره رموز دلم حرف میزنی حرف از حقایقی کهن و ژرف میزنی بر فصل سبز و ساده و گرم کتاب عمر توجیه میکنی که چسان برف میزنی تو مهربان ترین معلم عمر منی فقط صرفا در این کلاس دم از صرف میزنی ظرف زمان حادثه ها کوچه دل است در این مکان به سنگ غم این ظرف میزنی با کاف و شین شقایق احساس آشناست وقتی که دم در این چمن از طرف میزنی
-
یک مقاله - یک مسابقه
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 19:36
برای مشاهده روی عنوان مطلب کلیک کنید: آخرین مقاله من تحت عنوان : «شرمنده ام که داد و قال می کنید» مسابقه: (مواضع غیر عادی ما (؟؟)) سلام آنچه در پی می آید اگر چه ظاهرا شرح یک سری مواضع کلی است اما در واقع شامل مسائل ریزی است که در یک طرح کلی برای مبارزه مطرح شده مواضع آشنایی که بعضا در غربت عجبی به سر می برند میدان...
-
خداحافظ قرن ۱۵
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 19:33
سلام این روزها وبلاگ تحلیلی قرن 15 وارد هفتمین ماه و احتمالا آخرین ماه فعالیت مستمرخود شده شاید اوایل در افکار شبه کودکانه خود فکر می کردم داشتن یک رسانه کوچک مقدمه فریاد شدن همه دردها و دیده ها و یافته ها و چشیده ها و شنیده ها خواهد شد اما امروز بعد از هفت ماه خود را همان قدر محتاج فریاد شدن می بینم که در ابتدا در...